مقدمه
شيوه هاي معيشت و توليد و فعاليت هاي انساني منبعث از آن در فضا نمي باشد ساخت شهر بازتاب
اوضاع و احوال اجتماعي - فرهنگي و سياسي
اقتصادي حاكم فضاست كه در يك مقطع زماني –
مكاني خاص رخ داده و در بستر زمان تحول يافته است . مكان به عنوان عنصر ثابت و تابع
متغيرهاي زمان جامعه اقتصاد فرهنگ و سياست را در خود متبلور كرده است.
پژوهشها نشان مي دهند كه حاصل و برآيند اين عوامل است كه در مكاني مشخص به
فضا معنا بخشيده و آن را به نماد و بيان نمادين تبديل كرده اند برآيند اين عوامل
شكل را ساخته و شكلهاي متفاوت – بنا به محتواي خويش – بافت كالبدي و شالوده فضايي
شهر يا كانون زيستي را پي افكنده اند.
اين عوامل كه به گونه اي زنجيره اي به يكديگر وابسته اند و از زماني كه بشر
يكجا نشين شد دولت را سامان داد و شهر را بنا كرد تا به امروز نقشي تعيين كننده در
تعريف آن داشته اند اين عوامل را ميتوان به گونه اي كلي و عمده در سه گروه زير
مطرح كرد:
اول: مسائل جهان بيني يا چگونگي نحوه نگرش
به جهان اين عامل، دين ،مذهب ، مسلك، فرق متفاوت اجتماعي و مذهبي مراد از اين عامل هر آن چيزي است كه معناي
فرهنگي و يا اجتما عي و روابط ناشي از آن را سبب مي شود مطالعاتي متعدد در مقياس
جهاني نشان از تاثير قطعي اين عامل در تكوين شهر و كانون زيستي دارد.
دوم : عامل اقتصادي يا چگونگي تعريف مادي
جهان بر چگونگي توليد و توزيع ثروت ،حركت (گردش كالا) ،نحوه توليد ،توزيع و مصرف
محصولات و رابطه آن با ساخت كالبدي نظر دارد مقصود از اين عامل آني است كه معناي
روابط و ارتباطات اقتصادي را دارد.
در گذشته اهمييت دارد «غارت – دفاع » در
مقياس جهاني به طور عام و در مقياس كشور به گونه اي خاص نقش بازي كرده و تاثيري
سرنوشت ساز بر اوج و حضيض شهر داشته است . مي توان پديده غارت- دفاع را پديده اي
دانست كه تاريخ شهر را تبيين كرده است.
سوم: عامل محيط يا اقليم ، يا چگونگي تعريف
زيست – محيطي جهان اين عامل ،آب و هوا
همواري و ناهمواري و به طور كلي عناصر محيط زيست طبيعي را شامل مي شود.
تاثير آن
بر شكل گيري كالبدي و تظاهرات فضايي كانون زيستي وشهر است .
فصل
يكم
شهر
نشيني، شهر گرايي و «شهر سازي»،
قبل از
اسلام
مدخل
افول تمدن بين النهرين كه در پي ستيز شهر –
دولتهاي مستقر در آن خطه رخ ميدهد از سويي و رشد شتابان يكجا نشيني آرياييهايي كه
در دشتهاي وسيع و مرتفع سلسله جبال زاگرس سكني گرفته بودند از سوي ديگر سبب گرديد
تا مراودات و ارتباطات بسياري با شهر – دولتهاي بين النهرين بر قرار گردد ، ارتباط
همه جانبه ، همه سويه و جامع بين جوامعي هنوز مدني نشده به جوامعي كه سالها از
مدنيت آنها مي گذرد . در اين آمد و شد اطلاعاتي است كه جوامع مستقر در ارتفاعات
مظاهر تمدن دشت نشينان را دريافته و تمدن خويش را با مايه گرفتن از آن پايه مي
نهند ، به آن قوت مي بخشند و سپس تمدن پيشين را مغلوب و مقهور خويش مي سازند .
در اين دوران ما با دو گونه عمده شهر نشيني
و يك گونه شهر نشيني و شهر گرايي گذرا بين اين دو شيوه عمده مواجه هستيم
اول –شيوه پارسي : اين شيوه از قرن نهم ق.م با ساختن
اولين «شار» مادي الهام گرفته از« شهر –تپه» هاي بين النهرين (زيگورات) شروع شده و
با شكوفايي شارهاي پارسي در شوش ،استخر ،پاسارگاد و....... به اوج خود ميرسد . تخت
جمشيد نمونه والايي از تغيير مفاهيم و معاني است كه از تمدن هاي بين النهرين كسب
شده است.