این فایل در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و استفاده میباشد
مديريت استراتژيك
مديريت استراتژيك سعي براين دارد كه مجموعه اي از دستاوردها و نتايج عملي و اجرايي خدمات و محصولات دهه اخير در زمينه خدمات مديريتي و برنامه ريزي استراتژيك را مورد بررسي قرار دهد مديريت استراتژيك مي تواند بعنوان محورهاي تفكر استراتژيك كارآفريني ، مديريت استراتژيك مالي ، توليد ، پژوهش و آينده پژوهي، بازاريابي ، نوآوري و خلاقيت ، فلسفه وتوجه به تفكر استراتژيك ، منابع انساني ، محيط شناسي و تئوري شناسي استراتژيك ، برنامه ريزي در سطح كلان ملي به كمك مدلهاي رياضي ، تكنولوژي ، دانش و فناوري ، مدلها و الگوهاي مديريت و برنامه ريزي استراتژيك ، تجارت موفق و مطالعه موردي برنامه ريزي استراتژيك ، برنامه ريزي استراتژيك در سازمانهاي دولتي و غير انتفاعي ، نظامها و رويكردهاي كنترل و پايش بر برنامه ريزي استراتژيك درسطح كليه سازمانها مطرح نمايد .
تعريف مديريت استراتژي
هنر و علم تدوين اجراء و ارزيابي تصميمات وظيفه اي چند گانه كه سازمان را قادر مي سازد باهداف بلند مدت خود دست يابند استراتژي قواعد و رهنمودهائي براي تصميم گيري است كه بر پايه محورهائي چون ويژگي هاي بازار ، برداررشد و برتريهاي رقابتي استوار مي گردد مديريت استراتژيك رويه اي جامع است كه از شناخت استراتژيك آغاز مي شود و سازمان را در مسير گام هاي بيشتر به جلو رهنمون مي كند گامهائي كه به توليد محصولات نو و به وجود آمدن بازار ها و فناوري هاي جديد و نيز قابليت ساده منجر مي نمايد به نظر پورتر مديريت استراتژيك استراتژي رقابتي عمل جستجو براي دستيابي به موقعيت رقابتي است تلاش در فراهم نمودن يك موقعيت سود آور و پايدار در برابر عوامل فشار در محيط سازمان دارد استراتژي يك جايگاه با ارزش و ممتاز و يكسري فعاليت هماهنگ متمايز مي باشد ، استراتژي متمايز كردن فعاليت ها و يا انجام فعاليتهاي مشابه با روش متمايز است از ديدگاه تامسون و استريكلند استراتژي اساساً يك فعاليت كار آفريني است كه با مخاطره و خلاقيت همراه است و سعي در شكار فرصت هاي رقابتي بازار دارد همچنين سلسله اي از اقدامات و برنامه ها براي دستيابي به هدف يا نتيجه اي خاص دارد روش استراتژيك ، خيلي ساده مي تواند اين باشد كه تنها با يك سوال پندارهاي غالب را به چالش فرا خواند چرا ؟ و آنقدر بي وقفه و بي رحمانه همين سوال را در مقابل آنها كه مسئول انجام كارهاي معمول هستند مطرح مي كند تا خسته شوند .
تعريف واژه استراتژيك
كلمه استراتژي از كلمه يوناني ( stratego) مركب از (stratos) به معناي ارتش و (eGo )بمعناي رهبرگرفته شده است با اين تفاسير برنامه ريزي استراتژيك نيز اساساً بر همين اساس تدوين مي شود و كليه سازمانهاي دولتي و غير انتفاعي را در بر مي گيرد.
تعريف استراتژي
استراتژي را ايجاد يك مزيت منحصر به فرد براي تمايز سازمان از رقبا تعريف مي كنند و اساس كار را مديريت اين تمايز مي دانند تعريف ديگري نيز از استراتژي قابل مطرح مي باشد و آن اينست كه علم و هنر بكار گرفتني نيروهاي سياسي ، اقتصادي ، رواني و نظامي يك ملت يا گروهي از ملت ها براي حداكثر حمايت از سياست هاي اتخاذ شده كه در زمان جنگ و صلح كاربرد دارد همچنين استراتژي نوع خاص از راه و روش دستيابي به اهداف است كه بايد شرايط سه گانه را داشته باشد يعني در ارتباط با چگونگي دستيابي به اهداف بلند مدت وحياتي سازمان كه در محيط رقابتي قرار دارد بحث مي نمايد كه در اين رابطه حركت از وضعيت موجود به وضعيت جديد قابل طرح بوده ، به عبارتي استراتژي عبارتست از طرح و نقشه يعني نوعي مسير آگاهانه و مورد نظر يك رهنمود براي برخورد با يك وضعيت خدعه و فريب يك نقشه خاص يا مانور براي انحراف رقيب الگو به ويژه الگويي از يكسري اقدامات مشخص يعني وسيله اي براي مشخص كردن جايگاه سازمان در محيط بازار و ديدگاه كه استراتژي را يك مفهوم ذهني مي داند و ديدگاهي است مشترك كه ميان اعضاء يك سازمان بر مبناي مقاصد يا اقدامات آنان مي باشد و در حقيقت مي توان به نكات زير توجه نمود .
- ايجاد يك بستر براي تغيير سازماني
- ايجاد تعهد و احساس مالكيت
- ايجاد توازن بين ثبات و نوآوري
استراتژي يك واحد كاري مانند سازمانها و شركتها ، برنامه اي است كه خطوط راهنماي رفتار كاري واحد را در سطح وسيعي نشان مي دهد براي يك سازمان اين برنامه شامل انتخاب خدمات و مشتريهاي سازمان ، اهداف اصلي كه توسط اين برنامه بايد به آنها رسيد و سياستهاي تهيه و تخصيص منابع براي رسيدن به اهداف اصلي است ، شخصي كه عهده دار تعيين و تنظيم استراتژي است بايد ارتباطات و تاثيرات متقابل واحدهاي مختلف را تحت كنترل خود در يابد از طرفي يك مدير بايد چشم انداز گسترده داشته باشد .
مزاياي مديريت استراتژيك
رويكرد مديريت استراتژيك بر مبناي تعامل مديران در همه سطوح سازماني و كسب و كار تاكيد نموده و نتايج رفتاري مشخصي را به همراه دارد كه مشخصه نظام تصميم گيري مشاركتي است به همين علت بررسي تشخيص و ارزيابي دقيق تاثير فرموله كردن استراتژي بر عملكرد سازمان و يا كسب و كار اغلب نيازمند مجموعه اي از معيارهاي مالي و غيره مي باشد كه اثربخشي مديران را مورد ارزيابي قرار مي دهند .
به هر حال سودآوري ناشي از طرحهاي استراتژيك و مديريت تغييرات محيطي را مي توان در توسعه فعاليتها و افزايش بهره وري و تحقق اهداف و اثربخشي فرآيند مديريت علمي جستجو نمود . علاوه بر اين موارد زير را نيز مي توان در سودآوري مديريت استراتژيك مطرح نمود .
- فرآيند فرموله كردن استراتژي ، توانائي هاي سازمان و كسب و كار را براي حل مسائل افزايش مي دهند . مديران با تشويق و پاداش دادن به زيردستان موجب توجه آنها به ملاحظات برنامه ريزي گرديده و بدين طريق در پيش بيني و هدايت كار بوسيله كاركنان ياري و كمك مي شوند.
- تصميمات استراتژيك مبتني بر گروه شامل تعامل ميان همه سطوح احتمالاً بهترين راه حل را در اختيار مديران قرار مي دهد و به علت تصميمات بهتري احتمالاً محصول اين فرآيند خواهد بود . نخست اينكه توليد استراتژيهاي مختلف از طريق تعامل گروهي تسهيل مي گردد و ديگر اينكه بررسي و ارزيابي انتخابها بهبود مي يابد چرا كه اعضاي گروه پيش بيني هايي را بر اساس برداشتهاي تخصصي ارائه مي نمايند .
- انگيزش كاركنان جهت درك بهتر آنها از رابطه بهره وري كه در هر طرح استراتژيك روشن مي گردد بهبود مي يابد به عبارت ديگر زماني كه كاركنان و يا نمايندگان آنها در فرآيند فرموله كردن استراتژي مشاركت داشته باشند فهم بهتري از اولويتها و سيستم پاداش سازمان و يا كسب و كار داشته و بنابراين انگيزه بيشتري براي رفتار در جهت اهداف خواهند داشت .
- شكاف و اصطكاك در فعاليتها و در ميان افراد و گروههاي گوناگون به دليل مشاركت آنها در فرموله كردن استراتژي بايد كاهش يابد چرا كه فرآيند مذكور به روشن كردن نقشهاي مختلف كمك مي نمايد و شكل گيري جلسات گروه كه در مراحل مختلف فرآيند فرموله كردن استراتژي بوجود مي آيد فهم مسئوليتهاي افراد گروههاي فرعي را افزايش داده و مشخص تر مي نمايد .
- مقاومت در مقابل تغيير كاهش مي يابد و مشاركت مورد نياز به حذف عدم اطمينان كه با هر تغيير همراه بوده و ريشه اصلي مقاومتها است كمك مي نمايند اگر چه مشاركت بدون اختيار و اقتدار تصميم گيري ممكن است چندان مطلوب نباشد .
برنامه ريزي استراتژيك
بمنظور ايجاد زير ساخت هاي لازم و جهت گيري براي استفاده از مكانيزم برنامه ريزي ، مديريت استراتژيك بعنوان يكي از موثرترين رويكرد مديريتي جايگاه ويژه در سازمانهاي بزرگ و كوچك پيدا نموده است . درحال حاضر اكثر پروژه هاي مديريتي در سطح دنيا ماهيت برنامه ريزي داشته و واژه استراتژيك در ادبيات بسياري از دست اندركاران مشهود است اما در سازمانهاي داخل كشورما توجه و نگرش كمتري به زير ساخت هاي استراتژيك مي گردد. لذا بعلت عدم حمـايت مناسب و درك درست در انجام پروژه ها فعاليتهاي انجام پذيرفته چندان موثر نبوده و مباحث مديريتي استراتژيك بصورت كتابخانه در سازمانها در آمده و از رويكرد مناسب در سازمانها خبري نيست عدم حمايت و مشاركت مديران ، درگير نشدن كاركنان و واحدهاي عملياتي ، عدم تخصيص منابع با استراتژي ها ، عدم پايش و پيشرفت ، عملياتي نمودن پروژه ها از جمله موارد قابل توجه در بروز اين معضل در سطح سازمانها در كشور ما مي باشند متاسفانه بنظر نگارنده ژست نمايش در زمينه اجرايي اين شيوه مديريت در سازمانهاي كشور ما وجود دارد كه ضمن هدر رفتن بودجه سازمانها دركشور، نتايچ پروژه را بيك عمل غير كاربردي تبديل مي نمايد بايد اذعان داشت كه تفكر استراتژيك مهمترين دغدغه اصلي مديران سازمان بوده و اگر بخو