این فایل در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و استفاده میباشد
تاريخ 200 ساله صنعت و ورود به عصر جديد عصر فرا صنعتي عصر اطلاعات عصر فرا ملي و ارتباطات نتيجه رشد و ارتقا بهره وري است كه نمونه هاي بارز آن استفاده بيشتر اتوماسيون و كاربرد رباتها در توليد در كنار سيستمهاي نوين مديريتي مي باشد. تنها در طول 15 سال اخير افزايش بهره وري در سطح جهان 45 برابر شده است مه اين افزايش معجزه آسا به طور عمده نتيجه بهبود در سيستمهاي مديريتي سازمانها و سياستهاي علمي تحقيقاتي و اقتصادي صحيح در كشور هاي پيشرفته صنعتي بوده است. بيگمان رشد اقتصادي جوامع در گرو نرخ رشد بهره وري آنان است. مطا لعات تجربي در كشور هاي پيشرفته صنعتي نشان داده كه اهميت بهره وري در نتيجه توسع سيستمهاي نرم افزار مديريتي بيش از مشاركت و افزايش كمي عوامل كار و سرمايه در جريان توليد بوده است. پايين بودن سطح بهره وري مه از ويژيگيهاي غالب كشور هاي كمتر توسعه يافته است ناشي از عوامل مختلف تاثير گذار بر بهره وري است كه تعدادي از اين عوامل خارج از كنترل اين جوامع و پاره اي قابل چاره جويي و كنترل است. دقيقا به همين دليل امروزه تمام كشورهاي جهان در پي بدست اوردن پيشرفتهايي در زمينه بهره وري هستند بدين معني كه بتوانند با مصرف منابع كمتر به مقدار تو ليد ملي بيشتر دست يابند زيرا ميان درآمد سرانه هر كشور و شاخص بهره وري رابطه اي مستقيم وجو دارد.
طي دو دهه اخير ضرورت ايجاد وگسترش بخش بهره وري و مديريت فراگير و جامع بهره وري در سازمانها از اهميت به سزايي برخوردار شده است. مديريت بهره وري فراگير بر اساس ذهنيت و برنامه اي استراتژيك، توجه صحيح به ارتقا انگيزه نيرو انساني، بهبود مهارتهاي آنان با بازآموزي و آتاهطينتبهخ آموزش و پرورش براي آنها، ايجاد زمينه مساعد براي بروز خلاقيت و استعدادها در سازمان، افزايش ميزان تحقيق و توسعه، استفاده از علم و دانش در اداره امور و بهبود كيفيت محصول در جهت برقراي نضامي براي اندازه گيري، ارزيابي، برنامه ريزي و بهبود بهره وري فراگير در سازمان است كه مدير مي تواند مشكلات و مساءل را تشخيص دهد و مساءل پيچيده سازمان را بر اساس اطلاعات لازم حل كند.
فصل اول :
مفهوم بهره وري
1- شاخصهاي ارزيابي عملكرد سازمانها
براي سنجش و ارزيابي عملكرد هر سازماني (اعم از سازندگان كالاها يا ارهه دهندگان خدمات) معیار ها و شاخصهای گونانگون و متفاوتی مورد استفاده قرار میگیرند. برخی از شاخصهایی که بیش از سایر معیارهای ارزیابی عملکرد رایجتر می باشند عبارتند از :
اثر بخشي، كارايي، نواوري، انعطاف پذيري و كيفيت زندگي كاري .
اثر بخشي با پاسخ به سوالا تي از اين قبيل معلوم مي شود كه: آيا براي رسيدن به هدفهاي سازمان فعاليت هاي درستي را انجام ميدهيم؟ آيا مشكلات سازمان را به درستي تشخيص داده ايم ، و در صدد رفع آنها بر آمده ايم؛ به طوري كه به هدفهاي سازمان در موعد مقرر دست يابيم؟ درجه دسترسي به هدفهاي از پيش تعين شده در هر سازمان، ميزان اثر بخشي را در هر سازمان نشان مي دهد.
كارايي به اجراي درست كار در سازمان مربوط مي شود. يعني تصميماتي كه با هدف كاهش هزينه ها، افزايش مقدار توليد و بهبود كيفيت محصول اتخاذ مي شوند. كارايي نسبت بازدهي به بازدهي استاندارد است.
نوآوري به ميزان تطابق محصولات توليدي و فرايندهاي توليدي يك سازمان در قبال تغييرات تقاضا و نياز هاي جديد مشتريان، تغييرات تكنولوژي و ساخت محصوالات جديد گفته مي شود. نو آوري به منظور برآورد نيازهاي جديد مشتريان يا ايجاد تقاضاي جديد و كسب سهم بيشتر در بازار در مقايسه با رقبا انجام مي پذيرد.
قابليت انعطاف به ميزان توان سيستم توليدي هر سازمان در عكس العمل و تطابق با تغييرات مورد لزوم در نوع، تركيب و مقدار مخصول گفته مي شود.
كيفيت زندگي كاري به اين موضوع مربوط مي شود كه سازمان تا چه ميزان به بر قراري ايمني در محيط كار، امنيت شغلي در سازمان، پرورش استعداد كاركنان خود و بالا بردن مهارت هاي آنان از طرق گوناگون وبه عبارتي ديگر ايجاد رضايت شغلي آنان از محيط كار قادر مي باشد.
شاخص ديگري كه براي سنجش عملكرد ساز مان هاي انتفاعي مورد استفاده قرار ميگيرد، ميزان سودآوري در قبال سرمايه و فروش مي باشد در حالي عملكرد مديران سازمانهاي غير انتفاعي بر اساس مقدار وارزش توليداتشان در مقابل هزنيه هاي توليد شان سنجيده مي شود.
سود آوري تابعي از درامد ها و هزينه ها مي باشد. در آمدها به قيمت فروش و مقدار فروش محصئل بستگي دارد. در حالي كه هزينه ها تابعي از ارزش نهاده ها ومنابع به مار رفته در توليد محصول مي باشند. دو شاخص مهم و اساسي كه مديران براي اتخاذ تصميمات درست به آنها توجه مي كنند عبارتند از: بهره وري و كيفيت
بهره وري يعني اينكه سازمان در قبال مقدار معيني از محصول به چه نسبتي از منابع تو ليدي استفاده مي كند.
كيفيت به درجه تطابق محصول توليد شده با نياز هاي مشتريان و طرح محصول گفته مي شود. تصميماتي كه مديران در استفاده از نهاده ها و در ارتباط با فرايند توليد ميگيرند بر ميزان بهره وري، درجه كيفيت و در نهايت مقدار سود سازمان تاثير مي گذارد.
2- تعريف بهره وري
بهبود بهره وري مو ضوعي بوده كه از ابتداي تاريخ بشر و در كليه نظا مهاي اقتصادي و ساسي مطرح بوده است. اما تحقيق در بلره چگونگي افزايش بهر ه وري به طور سيستماتيك و در چار چوب مباحث علمي تخيلي از حدود 230 سال پيش به اين طرف به طور جدي مورد توجه انديشمندان قرار گرفته است.
واژه بهره وري براي نخستين بار به وسيله فرانسوا كنه رياضيدان و اقتصادان طرفدار مكتب فيزيوكراسي به كار برده شد. كنه با طرح جدول اقتصادي اقتدار هر دو.لتي را منوط به افزايش بهره وري در بخش كشاورزي مي داند.
در سال 1883 فرانسوي ديگري به نام ليتره بهره وري را دانش و فن توليد تعريف كرد. با شروع دوره نهضت مديريت علمي در اوايل سالهاي 1900 فردريك وينسو تيلور و فرانك گيلبرت به منظور افزايش كارايي كارگران در باره تقسيك كار، بهبود روشها و تعيين زمان استاندارد مطا لعاتي را انجام دادند. كارايي به عنوان نسبتي از زمان واقعي انجام كار به زمان استاندارد از پيش تعيين شده تعريف شد. در سال 1950 سازمان همكاري اقتصادي اروپا به طور رسمي بهر ه وري را چنين تعريف كرد بهره وري حاصل كسري است كه از تقسيم مقدار يا ارزش محصول بر مقدار يا ارزش يكي از عوامل توليد بدست مي آيد. بدين لحاظ مي توان از بهره وري سرمايه، مواد اوليه و نيروي كار صحبت كرد.
در اطلا عيه تشكيل مركز بهره وري ژاپن در سال 1955 در ارتباط با اهداف ناشي از بهبود بهره وري چنين بيان شده است:
حداكثر استفاده از منابع فيزيكي ، نيروي انساني وساير عوامل به روشهاي علمي به طوري كه بهبود بهره وري به كاهش هزينه هاي توليد، گسترش بازار ها افزايش اشتغال و بالا رفتن سطح زندگي همه آحاد ملت، منجر شود. از ديد مركز بهره وري ژاپن بهره وري يك اولويت و انتخاب ملي است كه منجر به افزايش رفاه اجتماعي و كاهش فقر مي گردد. مركز بهره وري ژاپن از زمان تاسيس در سال 1955 نهضت ملي افزايش بهره وري در اين كشور را تحت سه اصل رهنمون ساز به جلو هدايت نموده كه عبارتند از :
افزايش اشتغال، همكاري بين نيروي كار و مديريت و توزيع عادلانه و برابر ثمره هاي بهبود بهره وري در ميان مديريت، نيروي كار و مصرف كنندگان.
در سال هاي 1974 و اواخر 1984 سومانث سه تعريف اساسي را در باره بهره وري در ارتباط با سازمانها يا شركتها به شرح زير ارئه داد:
بهره وري جزئي : نسبت ارزش و مقدار محصول به يك طبقه از نهاده را گويند.
بهره وري كلي عوامل توليد : نسبت خالص محصول بر مجموع نهاده هاي نيروي كار وسرمايه. معمولا به جاي خالص محصول ارزش افزوده و در مخرج كسر مجموع ارزشهاي نيروي كار و سرمايه را قرار مي دهند. اين معيار براي برخي از كالا هاي مصرفي نظير تلويزيون ويدئو و كامپيوتر كه 65 هزيه توليد آنها را مواد مصرفي تشكيل مي دهد معيار مناسبي نمي باشد.
بهره وري كلي: نسبت كل ارزش محصول توليد شده به مجموع ارزش كليه نهاده هاي مصروفي است. اين شاخص تاثير مشترك و همزمان همه نهاده ها و منابع در ارتباط با ارزش محصول بدست آمده را اندازه گيري مي كند.
بهره وري چند عامل: در اين شاخص بجاي همه عوامل در مخرج كسر، ارزش تنها چند عامل از كليه عوامل توليد را قرار مي دهند.
شاخص بهره وري جامع كل: عبارتست از حاصلضرب شاخص بهره وري كل در شاخض عوامل غير قابل لمس. اين شاخص پيچيده ترين معيار بهره وري است كه مفهوم بهره وري را نسبت به آنچه رايج و متداول است وسعت مي بخشد و عوامل كيفي متناسب با نيازهاي مصرف كننده يا مرتبط با ديدگاه شركت از كيفيت محصول ، كيفيت فرايند تا زمانبندي توليد و سهم شركت را نيز در بر ميگيرد.
. اين شاخص پيچيده ترين معيار بهره وري است كه مفهوم بهره وري را نسبت به آنچه رايج و متداول است وسعت مي بخشد و عوامل كيفي متناسب با نيازهاي مصرف كننده يا مرتبط با ديدگاه شركت از كيفيت محصول ، كيفيت فرايند تا زمانبندي توليد و سهم شركت را نيز در بر ميگيرد.
تحقيقات نشان مي دهد كه حدود 80 درصد شاخص هايي كه به عنوان شاخص بهره وري براي ارزيابي عملكرد شركت خود به كار مي برند،غير استاندارد بوده وبه هيچيك از چهار شاخص بهره وري فوق ارتباط ندارد.