از اوايل شروع دهه 1970بهره وري يكي از مهمترين موضوعاتي بوده است كه درسطح سازمانهاودرسطح كشورهاتوجه ويژه اي به آن شده است مقدار ونرخ رشد بهره وري درهركشور تاثير بسزائي برروي سطح زندگي .تورم .بيكاري .سلامت اقتصادي جامعه ورقابت پذيري در سطح جهاني دارد در يك نظر سنجي كه از مديران صنايع كشور امريكا انجام شده است بيش از90%مديران بر اين باور بوده اند كه "ارتقاءبهره وري يكي ازدو يا سه موضوع مهم وجدي مي باشد كه كشور باآن روبروست "البته بهره وري در همه بخشهاي اقتصادي اعم از صنعت خدمات وكشاورزي مطرح است بطوريكه افزايش بهره وري در بخش خدمات يكي از مشخصه هاي جوامع پيشرفته امروزي مي باشد.
سطوح بهره وري :
(الف)بهره وري فردي :
منظورازبهره وري فردي استفاده بهينه از استعدادهاوتوانائيهاي بالقوه فرد در مسير رشد وتعالي زندگي خود مي باشد
(ب)بهره وري در خانه :
ارتقاءبهره وري درخانه موجب پايين آمدن ضايعات ازبين رفتن اسراف وكيفيت زندگي بهتر دراستفاده از امكانات زندگي مي شود.
(پ)بهره وري درسازمان :
بهبود بهره وري درسازمانها موجب استفاده بهينه از منابع تقليل ضايعات كاهش قيمت تمام شده بهبود كيفيت ارتقاءرضايت مشتريان، دلپذيري محيط كار وافزايش انگيزه وعلاقه كاركنان به كار بهتر بوده كه نهايتا موجب رشد وتوسعه سازمان خواهد شد كه اين گونه سازمانهارا اصطلاحأ سازمانهاي يادگيرنده مي نامند .
(ت)بهره وري درسطح ملي:
افزايش بهره وري تنها را ه توسعه اقتصادي كشورها مي باشد كه موجب ارتقاءسطح رفاه زندگي يك ملت مي گردد تحولات معجزه آسا دربرخي ازكشورها منجمله ژاپن چين ومالزي نتيجه افزايش بهره وري واستفاده بهينه كارا واثر بخش ازمنابع فيزيكي وانساني كشورهايشان بوده است
اهميت بهر ه وري
در عصر حاضر، بهر ه وري را يك روش، يك مفهوم و يك نگرش دربار هي كار و زندگي م ينامند و در واقع به آن، به شكل يك فرهنگ و يك جها نبيني مي نگرند؛ بهر ه وري در همه شئونات، كار و زندگي فردي و اجتماعي مي تواند دخيل باشد و يك شاخص تعيين كننده درآمد سرانه هر كشور است و براي افزايش بهر ه وري ملي هر كشور بايد درآمد سرانه آن كشور افزايش يابد .
ارتقاي بهره وري از طريق افراد
سازمان ها، مجموعه اي از عوامل انساني، تکنولوژي، فني، ساختاري، فرهنگي و ديگر عناصر محيطي هستند ک ه در راستاي تحقق هدف هاي از پيش تع يين شده و مشترک درتعاملاند. بدون شك با توجه به اينکه اين هدف ها و منابع افراد الزاما بر هم انطباق نداشته، شيوه مواجهه مديران در ايجاد تعادل،کاهش تعارض و استفاده بهينه از توانايي هاي بالقوه افراد و عناصر حائز اهميت است. در اين راستا، ک ارکنان هر سازمان مهمترين جزء سازمان محسوب مي شوند که توجه به خواست و تأمين نيازهاي مورد نظر آنها غير قابل اجتناب است .براي افزايش بهر ه وري در سازمان نياز به تأمين شرايط متعددي داريم که مهمترين آن عامل انساني است. نيروي انساني برانگيخته شده براي انجام وظايف خود مه مترين عامل بهر ه وري است . نيروي انساني که از با ارز شترين منابع هر سازمان محسوب مي شود و از ديرباز تاکنون عامل اصلي پيشرفت ممالک مختلف بوده است. نيروي انساني توانا و کارآمد است که بتواندسازمان را کارا، سودآور و مفيد به حال جامعه بسازد و در کل، کشور را شکوفا و از وابستگي برهاند. پايين بودن بهر ه وري فردي در شرکتهاي توليدي سبب مي شود تا به عامل بهسازي نيروي انساني توجه بيشتري بشود ويکي از عواملي که در بهسازي نيروي انساني تأثير بسزايي دارد، ارزيابي عملکرد کارکنان است.
اولين گام ارتقاي بهر ه وري، بهبود بهر ه وري در سطح فردي است و بهسازي راهي است که به بهر ه وري منتهي مي شود.
چرخه بهر ه وري
ادامه فعاليتهاي سازمانها بدون شناخت وضعيت موجود آن، علي رغم صرف هزينه هاي هنگفت براي بهبود بهر ه وري اگر نه غيرممكن ولي مشكل بوده و همواره با بحرا نهايي نظير وجود تعارض، افزايش دوبار ه کار يها و پايين بودن كيفيت خدمات دست به گريبان خواهد بود. يكي از را ههاي رهايي از اين معضل، استفادها ز چرخه بهر ه وري ا ست. چرخه بهر ه وري فرايندي ا ست كه انداز ه گيري برنامه هاي بهر ه وري در هر سازمان بر اساس آن انجام مي شود.
يك چرخه بهر ه وري شامل چهار مرحله زير است كه به شكل يك چرخه ي بسته عمل مي كند.
انداز ه گيري بهر ه وري، ارزيابي وتحليل شاخصها، برنامه ريزي بهر ه وري، بهبود بهر ه وري )انجام فعاليتهاي بهبود(.
با اجراي صحيح چرخه بهر ه وري همواره مي توان وضع موجود شركت را تحت كنترل قرار داده و در جهت بهبود آن كوشيد )خاکي، 1386(.
سنجش و انداز ه گيري بهر ه وري
انداز ه گيري بهر ه وري ابزاري مؤثر در تجزيه و تحليل عملكرد سازمان بوده و ضمن آن كه مشخص مي كند تلا شهاي بهر ه وري تا چه حدي مفيد بوده است، محلهاي قابل بهبود را نيز نشان مي دهد. انداز ه گيري بهر ه وري زماني مؤثر بوده و به بهبود سازمان كمك مي كند كه براساس يك سيستم صحيح و اصولي انجام گيرد؛ در غير اين صورت، از انداز ه گير يهاي پراكنده و غيرسيستماتيك نمي توان انتظار بهبود مستمر داشت. در هر سازماني مي توان براساس ورودي و خروجي آن سيستم، ميزان بهر ه وري آن را انداز ه گيري كرد. هدف از اين انداز ه گيري، مشخص كردن ميزان استفاده از ورود يها يا منابع موردنياز در توليد يك كالا يا ارائه خدمات است كه با مقايسه آن با شاخص هاي جهاني يا استاندارد، مي توان استفاده از منابع را بهينه و مؤثر كرد كه د ر واقع همان افزايش بهر ه وري است. به طور كلي، نتايج بهر ه وري را مي توان در سطح جزئي و كلي محاسبه كرد. در صورتي كه نسبت ستاده را با يكي از عوامل توليد محاسبه كنيم، آن را بهر ه وري جزئي و اگر اين نسبت را براي كل عوامل توليد محاسبه كنيم، آ نگاه بهر ه وري كلي را مورد مطالعه قرار داد ه ايم )مؤسسه مطالعات و بهره وري منابع انساني، 1378(.
هرچه توليد بيشتر باشد، امكان بهبود زندگي مردم، بهر ه مندي از شرايط مادي، فرهنگي و اجتماعي بهتر و امكانات زيربنايي و دفاعي بيشتر و مؤثرتر فراهم مي شود. توليد بيشتر، امكان سرمايه گذاري و ظرفيت سازي بيشتري را ايجاد مي کند؛ در نتيجه زندگي مادي، اجتماعي و فرهنگي بهتري را براي نسل آينده امكا نپذير مي سازد.
از اين رو، كشورها در تلا ش اند با تدوين و اجراي برنامه هاي درست و خردمندانه، توليدات خود را ارتقا و وضع زندگي مادي و معنوي خود را بهبود بخشند. با افزايش بهر ه وري توان پرداخت دستمزدهاي بالا براي شركتها ايجاد شده و بازدهي سرمايه را افزايش مي دهد كه اين هر دو، عوامل اصلي ايجاد ثروت ملي محسوب مي شوند.
به نظر اقتصاددانان افزايش بهر ه وري بهترين اهرم براي افزايش بهبود استانداردهاي زندگي و مقابله با تورم است. تجربه نشان داده است كه افزايش بهر ه وري كل مي تواند به كاهش قيمتها منجر شود.
افزايش بهر ه وري به مفهوم كاهش قيمت تمام شده، افزايش كيفيت و برآوردن بهتر خواسته هاي مشتري است. با ابزاركاهش قيمتها و افزايش كيفيت مي توان سهم بيشتري از بازار را به خود اختصاص داده
و در يك بازار رقابتي از رقبا سبقت گرفت.
داشتن سهم بيشتر بازار به مفهوم افزايش سود بوده و آن نيز به افزايش درآمد كاركنان و بالا رفتن قدرت خريد آ نها و در نهايت افزايش استاندارد زندگي آ نها منجر مي شود. از ديدگاه سيستمي با گسترش اين تفكر در سطح كل يك اقتصاد ملي، مي توان نتيجه گرفت كه افزايش بهر ه وري ملي به بالا رفتن قدرت خريد مردم، رونق اقتصادي، افزايش درآمد ملي، كاهش تورم و همچنين افزايش اشتغال در دراز مدت منجر خواهد شد؛ چرا كه با بهبود وضعيت اقتصادي، منابع لازم براي سرمايه گذار ي هاي جديد تأمين و توسعه فعاليتها به نوبه خود به اشتغا لزايي منجر ميشود. به عبارتي، افزايش بهر ه وري به توسعه فرصت هاي شغلي براي افراد منجر مي گردد.
عوامل اثرگذار بر بهره وري نيروي انساني
در تعيين عوامل مؤثر بر بهر ه وري نظرات متفاوتي وجود دارد و هر يك از دانشمندان و صاحبنظران عواملي را به عنوان عامل مؤثر مشخص كرد ه اند و به طور اجمال، عواملي همچون آموزش شغلي مستمر مديران و كاركنان، ارتقاي انگيزش ميان كاركنان براي كار بهتر و بيشتر، ايجاد زمينه هاي مناسب به طور ابتكار و خلاقيت مديران و كاركنان، برقراري نظام مناسب پرداخت مبتني بر عملكرد و برقراري نظام تنبيه و تشويق، وجدان كاري و انضباط اجتماعي تحول در سيستم و رو شها كه نقش حساس و كليدي دارند، تقويت حاكميت و تسلط سياستهاي سازمان بر امور، صرفه جويي به عنوان وظيفه ملي در بهر ه وري مؤثر مي باشد، ولي تمام مؤلفان اين رشته تقريبا در اين باب اتفاق نظر دارند كه براي افزايش سطح بهر ه وري تنها يك علت خاصي را نمي توان ارائه نمود بلكه عنوان مي كنند كه ارتقاي بهر ه وري را بايد معلول تركيبي از عوامل گوناگون دانست.
تاريخچه بهره وري -
بهره وري براي اولين بار در سال 1766 ميلادي توسط كوتيرني مطرح شد و در سال 1883 ليتر LITTRE بهره وري را قدرت و توانايي توليد كردن بيان كرد و در سال 1900 ار لي بهره وري را ارتباط اين بازده و وسايل به كار رفته براي توليد اين بازده عنوان كرد.
از ابتداي خلقت، بشر همواره درصدد فرصتهايي بوده تا بهترين بهره را از منابع و امکانات خود ببرد. شايد نقطه عطف به ثمر نشستن اين تلاش را بتوان دوره ورود به عصر کشاورزي دانست که انسان با بهره گيري از حيوانات براي شخم زدن و ساير ابزار، از منابع موجود در آن زمان به نحو بهتري استفاده کرد.به نظر مي رسد اصطلاح بهره وري براي اولين بار در نوشته ها و عقايد انديشمندان اقتصادي مکتب مرکانتليسم (سوداگري) مطرح شده باشد، اما در اينکه ابتدا اين واژه گونه وارد ادبيات اقتصادي شده است،
ديدگاههاي مختلفي وجوددارد شايد به طور رسمي و جدي، نخستين بار لغت «بهرهوري» در مقاله اي توسط فردي به نام «کونيزني» در سال 766 ميلادي ظاهر شد.
جدول 1: سير تکاملي مفهوم بهره وري
محقق
سال
تعريف بهره وري
کونيزني
1766
ظهور واژه بهره وري براي نخستين بار در کتابها
ليتر
1883
توان توليد کردن
ارلي
1900
ارتباط بين بازده وسايل بکار رفته براي توليد اين مقدار بازده
آلبرت آفتاليون
1911
رابطه بين حجم توليدي که در زمان معيني بدست آمده و حجم کامل عوامل توليد
ديويس
1955
تغييراتي که در ميزان محصول براثر منابع بکار رفته ايجاد ميشود
فابريکنت
1962
هميشه نسبت بين بازده و نهاده
کندريک و کريمر
1965
ارائه تعاريف فونکسينل، موضعي و وظيفه اي براي بهرهوري عامل منحصر يا منفرد و بهره جمعي و کلي عوامل
سيکل
1976
مجموعه نسبتهاي بازده به نهاده
اهميت بهره وري
در عصر حاضر بهره وري را يك روش، يك مفهوم و نگرشي در باره كار و زندگي مي نامند و در واقع به آن به شكل يك فرهنگ و يك جهان بيني مي نگرند، بهره وري در همه شئونات، كار و زندگي فردي، اجتماعي مي تواند دخيل باشد و يك شاخص تعيين كننده درآمد سرانه هر كشور است و براي افزايش بهره وري ملي هر كشور بايد درآمد سرانه آن كشور افزايش يابد.
عوامل مؤثر بر افزايش بهره وري نيروي انساني -
در تعيين عوامل مؤثر بر بهره وري نظرات متفاوتي وجود دارد و هر يك از دانشمندان و صاحبنظران عواملي را به عنوان عامل مؤثر مشخص كرده اند و به طور اجمال عواملي چون آموزش شغلي مستمر مديران و كاركنان، ارتقاء انگيزش ميان كاركنان براي كار بهتر و بيشتر، ايجاد زمينه هاي مناسب بطور ابتكار و خلاقيت مديران و كاركنان، برقراري نظام مناسب پرداخت مبتني بر عملكرد و برقراري نظام تنبيه و تشويق، وجدان كاري و انضباط اجتماعي تحول در سيستم و روشها كه نقش حساس و كليدي دارند، تقويت حاكميت و تسلط سياستهاي سازمان بر امور، صرفه جوئي به عنوان وظيفه ملي در بهره وري مؤثر مي باشد.
ولي تمام مؤلفان اين رشته تقريباً در اين باب اتفاق نظر دارند كه براي افزايش سطح بهره وري تنها يك علت خاصي را نمي توان ارائه نمود بلكه عنوان مي كنند كه ارتقاء بهره وري را بايد معلول تركيبي از عوامل گوناگون دانست.
رفتار مطلوب و كردار درست رهبران و مديران ;
مسئوليت خطير مديريت و رهبري بايد به افرادي سپرده شود كه ضمن برخورداري از ويژگيهاي شخصيتي خاص، شيوه هاي رهبري و مديريت مناسب را به كار گيرند و از نظر اخلاقي نيز الگو باشند.
فراهم كردن شرايط لازم پيشرفتهاي شغلي براي همه افراد .
دوره هاي آموزش ضمن خدمت و آموزش كاركنان: بايد دوره هاي آموزش ضمن خدمت و آموزش كاركنان را به عنوان يك امر حياتي و مستمر و مداوم تلقي كرد، زيرا تنها از طريق آموزش مي توان تلاشهاي كاركنان را با امكانات موجود و پيشرفتهاي علمي جديد هماهنگ كرد. بايد كليه وظايف و دستورالعملها و مقررات و قوانين براي كاركنان واضح و روشن باشد و هيچ جاي ابهامي براي آنها وجود نداشته باشد.
دادن اختيارات كافي به كاركنان، تا آنها در انجام كارهاي خود احساس مسئوليت بيشتري كنند.
در زمان استخدام سعي شود افراد كارآمد و متخصص جذب شوند جهت انتخاب آنها اجراي آزمون هاي شفاهي و كتبي ض