فضاي سبز به عنوان جزئي از بافت شهرها و بخشي از خدمات شهري ضرورت يافته و نميتوان آن را جدا از نيازهاي جامعه شهري دانست، از اين رو فضاي سبز بايد از نظر كمي و كيفي متناسب با حجم فيزيكي شهر، نيازهاي جامعه و با توجه به شرايط اكولوژيكي شهر و روند گسترش آتي آن توسعه يابد تا بتواند به عنوان فضاي سبز فعال بازدهي زيست محيطي مستمري داشته باشد.
3-1- 2- مفهوم فضای سبز شهری
آن بخش از فضای سبز که در محدوده شهر طراحی و بنا شده، فضای سبز شهری نامیده میشود. این فضا در حقیقت بخشی از استخوان بندی یا مورفولوژی شهری را تشکیل میدهد و به بیان دیگر فضای سبز در کنار اسکلت فیزیکی شهر تعیین کننده اندام و به طور کلی سیمای شهر است.
در تعریفی دیگر فضاهای سبز شهری را میتوان نوعی از سطوح کاربری زمین شهری با پوششهای گیاهی انسان ساخت دانست که هم واجد «بازدهی اجتماعی» و هم واجد «بازدهی اکولوژیکی» هستند.در این میان باغهای میوه در شهر میتوانند هم واجد «بازدهی اکولوژیکی» باشند و هم واجد «بازدهی اقتصادی» اما به علت عدم امکان بهره برداری عمومی، خصوصی تلقی شده و نمیتوانند واجد «بازدهی اجتماعی» باشند.
در این بحث، منظور از «بازدهی اکولوژِیکی» عبارت است از: زیباسازی بخشهای شهری، دمای محیط، تولید اکسیژن، افزایش نفوذپذیری خاک در مقابل انواع بارش و مانند اینها و از دیدگاه حفاظت محیط زیست، فضای سبز شهری، بخش جاندار ساخت شهر را تشکیل میدهد. فضای سبز شهری از دیدگاه شهرسازی در برگیرنده بخشی از سیمای شهر است که ازانواع پوششهای گیاهی تشکیل شده است و به عنوان یک عامل زنده و حیاتی در کالبد بیجان شهر، تعیین کننده ساخت مرفولوژیک شهر است.
فضاهای باز شهری از یک سو، در برگیرنده فضاهای سبز موجود و از سوی دیگر، به صورت فضاهایی بالقوه جهت توسعه فضاهای سبز شهری مطرح میشوند.
بنابراین، باید بر این موضوع تأکید کرد که: دارایی سبز یک شهر، صرف نظراز فضاهای سبزی که توسط شهرداری اداره میشوند، از مجموعه فضاهای سبز خصوصی، فضاهای کوچک دارای گیاهان خودرو و زمینهای متعلق به دولت تشکیل میشوند. فضاهای سبز عمومی تنها قسمت کوچکی از تمام پوشش گیاهی شهری را تشکیل میدهد. اما با همه تعاریفی که تاکنون از مشخصات فضاهای سبز ارایه شده است، برای دست یافتن به تعریفی دقیقتر باید در مقوله فضای سبز شهری بیشتر تأمل کنیم.
زمینهایی که به پوششهای گیاهی کوتاه (نازک و کم حجم) اختصاص دارد، مثل چمن و مراتع به عنوان "سطوح سبز" و زمین هایی که به پوششهای گیاهی بلند یا نسبتاً بلند اختصاص دارند، نظیر جنگل، باغ و... با عنوان "فضای سبز" دسته بندی میشوند. در واقع سطوحی را "فضای سبز" تعبیر میکنیم، که توسط درختان دارای بعد و حجم شده و تبدیل به "فضای مثبت" گردیده اند. در مقابل فضای سبز سطوحی که عاری از درخت بوده و گیاهان آن منحصر به سطوح چمن و انواع گیاهان پوششی باشند، یک "فضای منفی" یا به عبارت بهتر"سطح سبز" تعریف میشوند.
براساس تعاریف مذکور، دو بخش مشترک و مهم را در تعریف فضای سبز میتوان استنباط کرد:
اول: مجموعهای از پوشش سبزینهای شامل درختان، درختچهها، گلها، بوته ها و چمن که مفهوم فضای سبز را از نظر شکل ظاهری القاء میکند.
دوم: برآوردن انتظارات و وظایفی شامل بهبود کیفیت زیست محیطی انسان، تأمین زیبایی و سایر نیازهای اکولوژیک که به عنوان هدف و وظیفه در احداث فضاهای سبز مستتر میباشد.
با توجه به اهمیت روزافزون فضاهای سبز شهری و گسترش نقش کلیدی آن در عرصههای مختلف زندگی شهری، نیاز به تعریف جامع تر که دربرگیرنده مفاهیم مورد نیاز در شرایط کنونی باشد وجود دارد، این مفاهیم شامل موارد و مسایل زیر است:
* نقش انسان در سازماندهی و مدیریت فضاهای سبز.
* اِعمال خلاقیتهای مهندسی معماری در طراحی فضاهای سبز.
*در نظر گرفتن مبانی مهندسی محیط زیست.
* لزوم ارایه ضوابط و مقررات و تعیین محاسبات دقیق کارشناسی جهت مشخص کردن سرانه فضای سبز، تفکیک اراضی و رعایت مبانی علمی- تخصصی در زمینههای مختلف شامل مکان یابی، منابع طبیعی (آب و خاک و گیاه) تأسیسات زیست محیطی، بهداشت، اقتصاد و جامعه شناسی.
برای دستیابی به تعریفی که حتی المقدور دربرگیرنده کلیه مفاهیم بالا باشد، تعریف پیشنهادی زیر را میتوان ارایه داد: « فضای سبز شهری بخشی از فضاهای باز شهری است که عرصههای طبیعی یا مصنوعی آن تحت استقرار درختان، درختچهها، گلها، چمن ها و سایر گیاهانی است که براساس نظارت و مدیریت انسان با درنظر گرفتن ضوابط، قوانین و تخصصهای مرتبط به آن برای بهبود شرایط زیستی، زیستگاهی و رفاهی شهروندان و مراکز جمعیتی غیر روستایی، حفظ، نگهداری و یا بنا میشوند. »
3-1- 3- نقش و اهمیت فضای سبز در زندگی شهری
رشد صنعت و افزایش جمعیت در شهرها، به ساخت و سازهای سودگرایانه منجر شده است. این ساخت و سازها به مسائل بهداشتی و تأمین حداقل نور و هوا در مناطق متراکم شهری توجهی نداشته است. از سوی دیگر، ضرورت ایجاد کاربریهای جدید شهری، برای پاسخگویی به نیازهای روز افزون و اسکان جمعیت به تدریج باعث کاهش سهم فضاهای سبز و باغهای شهری گردیده و در نتیجه موجب آلودگی محیط زیست شده است. شایان ذکر است که با افزایش روند انهدام طبیعت، توجه انسان به منابع طبیعی نیز فزونی یافته و بهرهوری از آن جایگزین احترام به طبیعت گردیده است. تشویق مردم به درخت کاری در محوطههای کوچک فضای خانه ها، کاشتن نهال در کناره خیابانها، استفاده از فضاهای آزاد برای توسعه پارکهای کوچک از جمله اقدامات مؤثر در توسعه فضای سبز است.
در اهمیت فضای سبز شهری میتوان گفت که امروزه اقلیم شهری تحت تأثیر فرایندهای تراکم و تمرکز فعالیت ها در شهرها، آن چنان دگرگون شده است که مطالعات ناحیه ای شهرها، به صورت مشخص و جدای از اقلیم ناحیهای بررسی میشود. آثاری که از طریق کاهش فضای سبز شهری بر اکولوژی شهری به ویژه در زمینههای اقلیم، هوا، خاک، آبهای زیرزمینی و جامعه حیوانی گذاشته میشود، چنان شدید است که عناصر سازنده آن را در محیط شهری به کلی دگرگون میکند. نقش و اهمیت فضای سبز در زندگی شهری، موضوعی است که بیش از هر چیز دیگر در شهرها و شهرسازی معاصر مورد توجه قرار گرفته است.
3-1- 3-1- ضرورت فضای سبز
مهم ترین اثر فضای سبز در شهرها، کارکردهای زیست محیطی آن هاست که شهرها را به عنوان محیط زیست جامعه انسانی معنی دار کرده است و با آثار سوء گسترش صنعت و کاربرد نادرست تکنولوژی مقابله نموده و سبب افزایش کیفیت زیستی شهرها میشوند.
مؤلفههای آثار توسعه شهری میتوانند نظام زیستی شهرها را به شیوههای گوناگون مختل کنند. فضای سبز مناسب در شهرها یکی از عوامل مؤثر در کاهش این اثرها هستند و به ویژه در ارتباط با گرد وغبار و آلودگیهای هوا، فضای سبز شبه جنگلی، ریههای تنفس شهرها به شمار میروند. مهم ترین تاثیر فضای سبز در شهرها تعدیل دما، افزایش رطوبت نسبی، لطافت هوا و جذب گرد و غبار است. به طورکلی وجود فضاهای سبز و تأثیر آن ها در شهرها اجتناب ناپذیر است؛ به طوری که بدون آن ممکن نیست شهرها پایدار باقی بمانند.
بنابراین، اگر فضای سبز به عنوان جزیی از بافت شهرها و نیز بخشی از خدمات شهری ضرورت یافته باشد، نمی تواند