این گونه نیست که منایع انسانی به خاطر بیش از حد غیر راهبردی بودن سزاوار داشتن هیچ راهبردی نباشد بلکه بر عکس ، تمام شواهد حاکی از آن است که مدیران ارشد هر روز بیش از روز قبل بر اهمیت مسایل انسانی به عنوان مهمترین مسأله رویاروی سازمانها واقف می شوند . تغییر اصطلاح “ پرسنل “به “ منابع انسانی “ بیانگر این مسأله است.
نکته اصلی این تناقص آن است که نظام تفکر مدیریت منابع انسانی بر این محور استوار است که مسؤلیت انتخاب ، ایجاد انگیزه و بهسازی کارکنان بر عهده مدیران واحدها است و واحد اداری صرفاً مسؤولیت ارائه مشاوره تخصصی و خدمات را عهده دار است و در دیگر تصمیمات نقشی ایفا نمی کند . استنتاج غیر منتظره و حتی گرمراه کننده این است که گفته می شود به خاطر انتشار بیش از حد توجه بر مدیریت منابع انسانی ، احتمالاً این پیشرفت ، کار سازمانها را در تدوین راهبردهای مدیریتی کارکنانشان سخت تر کرده باشد .
فهرست :
مقدمه
بستر مدیریت منابع انسانی
محیط خارجی
محیط داخلی
مدیریت منابع انسانی
موضوعات مهم زیربنایی
تلفیق راهبردی
یک رویکرد منسجم
مدیریت تحول
انعطافپذیری
ارزشها
الزام و تعهد
راهبرد کسب و کار و ماهیت آن
عناصر اصلی راهبرد منابع انسانی
تدوین راهبرد منابع انسانی
سازماندهی و مدیریت تدوین راهبرد منابع انسانی